Sie sind auf Seite 1von 10

‫مدتهای مدید چپ در انتخاب بین آزادی و برابری‪ ،‬آ گاهانه و ی ا ناآ گاه انه آزادی را قرب انی براب

ری‬
‫نموده است‪ .‬این نه تنها معضل چپ ایرانی‪ ،‬دنیای سوسیالیستی قدیمی‪ ،‬بلکه چپ بطور عموم ب وده و‬
‫هست‪ .‬همه ما بخوبی از نتایج تاسفبار چنین سیاس تی ک ه در ای ران ب ه دف اع از انحص ارگران ب ه امی د‬
‫برابری بیشتر‪-‬ارزوهای ناک ام بخش ی از چ پ ک ه فرس نگها از واقعی ت ج اری ج امعه فاص له داش ت‪-‬‬
‫انجامید‪ ،‬آ گاه هستیم‪ .‬چنین سیاستی در سوسیالیسم واقعا موجود دیروز‪ ،‬به برق راری دیکتاتوریه ای‬
‫مخ وف‪ ،‬و در نه ایت پوس یدگی نظ ام سوسیالیس تی منج ر ش د‪ .‬ام روز پیش برد چنی ن سیاس تی در‬
‫معضلت سیاسی پیچیده ملی و جهانی کنونی‪ ،‬به دف اع نص ف و نیم ه از مب ارزات ازادیخواه انه ب دل‬
‫میگردد‪.‬‬
‫اما‪ ،‬سئوال واقعی این است که چرا با وجود آ گ اهی از چنی ن معض لی‪ ،‬ب از ه م م ا در دف اع از براب ری‪،‬‬
‫آزادی را به قتلگاه روانه میکنیم؟ چه مکانیزمهایی وجود دارد که ما را در چنین جهتی س وق میده د؟‬
‫آیا بدون ازادی‪ ،‬امکان برابری وجود دارد و بالعکس‪ ،‬آیا آنگونه که لیبرالها مدعی انن د‪ ،‬فق ط بای د از‬
‫آزادی بیقید و شرط دفاع نمود و برابری را به بوته فراموشی سپرد؟‬
‫در طی چند دهه‪ ،‬اتین بالیبار‪ ،‬فیلسوف فرانسوی در پی رازگشایی این معمای سخت بوده اس ت‪ .‬او راه‬
‫حل این مشکل را در آزادی توأم با برابری میداند‪ .‬در زیر‪ ،‬انا‪-‬ورن ا نوس تهوف ب ه جمعبن دی افک ار‬
‫بالیبار در این مورد میپردازد‪.‬‬

‫برابری‪-‬ازادی‪ :١‬نکاتی در مورد اندیشه اتین بالیبار‬

‫نوشته‪ :‬انا‪-‬ورنا نوستهوف‬

‫برگردان‪ :‬رضا جاسکی‬

‫تعداد کلمات‪۳۰۳۷ :‬‬

‫بالیبار از اصطلح خود ساخته فرانسوی ‪- egaliberte‬ترکیب دو کلمه فرانس وی‪ ،«egalite» ،‬براب ری‬ ‫‪١‬‬
‫و »‪ ،«liberte‬ازادی‪ -‬که در انگلیسی به ‪ equaliberty‬ترجمه شده است‪ ،‬استفاده میکند ‪ .‬این را در‬
‫فارسی میتوان برابری توأم با آزادی ترجمه نمود‪ .‬در ای ن مت ن از واژه براب ری‪-‬ازادی اس تفاده‬
‫میشود که هر چند نارساست‪ ،‬اما بر اهمیت همزمان آزادی و برابری تأکید دارد‪.‬‬
‫روز و شب‪ ،‬مک اشر‪ ،‬وودکات ‪۱۹۳۸‬‬

‫میت وان گف ت ک ه ش بح ازادی‪-‬براب ری )‪ ،(Egaliberte‬آث ار اتی ن بالیب ار را دهههاس ت ک ه دنب ال‬


‫میکند‪ .‬دللتهای ضمنی این اصطلح را میتوان در مفهوم شهروند به عنوان »تع ادل م وقت«‪- ٢‬ی ک‬
‫اصل ساختاری کلیدی که »برابری‪-‬ازادی« را پیریزی میکند‪ ،‬یافت‪ .‬خود مفه وم در سرتاس ر آث ار وی‬
‫مرتبا ظاهر میشود‪ .‬متمایزترین و خلصه تنظیم شده اص ول آن‪ ،‬در اث ر وی‪» ،‬براب ری‪-‬ازادی« آم ده‬
‫است )در سال ‪ ۲۰۱۰‬به زبان فرانسوی منتشر گشت(‪ ،‬و این اث ر ش امل مجم وعهای از مق الت اس ت ک ه‬
‫جوابگوی این اصطلح میباشد‪.‬‬
‫برابری‪-‬ازادی بیش از هر چیز یک گزاره و قضیه است تا مفهوم‪ .‬آن اشاره ب ه ش رایط بغرنج ی دارد ک ه‬
‫مشخص کننده عرصه سیاسی است‪ .‬بالیبار اغل ب از ص فات و اص طلحات »مرک ب« ک ه ش هادت از ذات‬
‫ناهمسان آن میدهد‪ ،‬استفاده میکند‪ .‬زمانی که او شجرهنامه برابری‪-‬ازادی را دنبال میکند‪ ،‬منش اء‬

‫اتین بالیبار‪» ،‬پیشنهادات شهروندی«‪ ،‬نشریه اتیک ‪۹۸:۴‬‬ ‫‪٢‬‬


‫آن را در دوران سیسرو باز مییاب د )»ازادی براب ر« و »ح ق براب ری« از اص ول کلی دی تش کیلدهنده‬
‫جمهوری محسوب میشدند(‪ ،‬تحلیل سیاسی وی عمدتا بر ی ک دلل ت ض منی م درن از حک م و گ زاره‬
‫متمرکز میشود‪ .‬مشخص ه آن‪ ،‬نقش ش در اعلمی ه حق وق بش ر و ش هروند اس ت ک ه در آن از براب ری و‬
‫آزادی به صراحت یاد میشود‪ .‬این نه فقط به خاطر در پهل وی ه م ق رار گرفت ن و پیوس تگی )‪(1‬ازادی و‬
‫برابری )»انسانها آزاد به دنیا امدهاند و آزاد با حقوق براب ر ب اقی خواهن د مانن د« (‪ ،‬بلک ه بخ اطر )‪(2‬‬
‫»بشر و شهروند« نیز میباشد‪.‬‬
‫علوه بر این‪ ،‬آنچه که میتواند »ابعاد ثانوی« نامیده شود‪ ،‬در هر دو پیوستگی در یک ردیف قرار داده‬
‫میشوند‪ .‬به خاطر یادآوری )‪ (1‬و )‪ ،(2‬اینها توسط یک »محدودیت متقابل‪ «٣‬آرایش شدهاند‪ ،‬به عبارت‬
‫دیگر یک تضاد دیالکتیکی که در درجه اول دیالکتیکی منفی میباشد‪.‬‬
‫به طور خلصه‪ ،‬معادلت دیالکتیکی زیر‪ ،‬برابری‪-‬ازادی را توصیف میکنند‪:‬‬
‫)‪(1‬برابری – آزادی‬
‫)‪ (1.2‬بعد ثانوی‪ :‬برادری – مالکیت‬
‫)‪ (2‬جهانشمولی فشرده – جهانشمولی گسترده )یا ‪ :‬بشر – شهروند(‬
‫)‪ (2.1‬بعد ثانوی‪ :‬قدرت مقرر شده– قدرت انتخابکنندگان‬

‫)‪( 1‬برابری – آزادی‬


‫این کمک بزرگی خواهد بود اگر بندهای )‪(1‬و )‪ (2‬بطور جداگانه توضیح داده شوند‪ ،‬زیرا هر کدام از آنها‬
‫به جنبههای متفاوتی از برابری‪-‬ازادی اشاره دارند‪ (۱) .‬برابر با این گفته است که برابری )‪(A‬‬
‫و آزادی )‪ (B‬را نمیتوان و نباید ب ه مث ابه مف اهیم مج زا و ایزول ه درک نم ود‪ .‬پارادوکس ی ک ه بالیب ار‬
‫مدعی آن است این میباشد که هم ‪ A‬و ‪ B‬چن ان در ه م تنی ده هس تند ک ه میت وان ‪ A‬را پ ایه ‪B‬‬
‫درک نمود و برعکس‪ .‬به همین من وال‪ ،‬ح تی بی ان ه ر گ ونه اختلف ی روش ن بی ن ان ان امکانپ ذیر‬
‫یک شرط وقوع ‪ A‬است‪ ،‬در نتیجه همیشه مس تلزم و متض من آن‬ ‫نیست‪ ،‬از آنجا که متضاد مفروض ‪A‬‬
‫میباشد‪ .‬اجرای برابری مجزا تنها میتواند به نوعی از سرکوب خت م ش ود‪ ،‬در ح الی ک ه پی اده ک ردن‬

‫اتین بالیبار‪ »،‬آیا فلسفه حقوق مدنی بشر امکانپذیر اس ت؟ ت املتی جدی د ب ر براب ری‪-‬ازادی«‪،‬‬ ‫‪٣‬‬
‫فصلنامه اقیانوس اطلس‪۱۰۳:۲ ،‬‬
‫آزادی تنها منجر ب ه برت ری فاس د کنن ده و وابس تگی خواه د گش ت‪ .٤‬بالیب ار مطمئن اس ت ک ه تحق ق‬
‫هرگز مستقل از همتای خاص آنان امکانپ ذیر نمیباش د‪.٥‬‬ ‫سیاست روز و عملی‪ ،‬هم برای ‪ A‬و هم ‪B‬‬
‫میتواند به مثابه نف ی قاطع انه ه ر گ ونه س نتی‬ ‫بنابراین تشخیص ماهیت درهم تنیده بین ‪ A‬و ‪B‬‬
‫تلقی گردد که به ‪ A‬یا ‪ B‬به هزینه دیگری اولویت میدهد‪.‬بالیبار معتقد است ک ه اگ ر آزادی در زمین ه‬
‫یک نظم سیاسی خاصی سرکوب شود‪ ،‬برابری نیز به طور مشابه کاهش خواهد یافت‪ .‬خلصه‪ ،‬سرکوب فقط‬
‫آزادی و یا فقط برابری وجود ندارد‪ -‬اگر یکی سرکوب شود‪ ،‬دومی نیز به همان سرنوش ت دچ ار خواه د‬
‫گشت‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬مطالبه واقع ی براب ری بط ور کل ی ب ه معن ای تقاض ای براب ری ازادان ه )ی ا ب ر مبن ای ازادی(‬
‫میباشد‪.‬علوه بر این‪ ،‬کل مطالبه واقعی آزادی به معن ی آزادی برابران ه اس ت‪ ،‬یعن ی آزادی ه ر ف رد‬
‫‪٦‬‬
‫بطور یکسان تضمین میگردد‪ .‬در واقع‪ ،‬هر کدام از انها‪» ،‬وسیله سنجش دقیق« دیگری است‪.‬‬
‫اما‪ ،‬ترجمه دو جهانشمول در یک چارچوب سیاسی بطور هم زمان‪ ،‬همانطور که مشاهده خواهیم کرد‪ ،‬با‬
‫هزاران اما و اگر پیریزی میشود‪ .‬در درج ه اول و قب ل از ه ر چی ز‪ ،‬اج رای ه ر دو در مقی اس عمل ی‬
‫مستلزم مذاکره است‪:‬‬
‫]‪ [...‬آنچه مورد اختلف خواهد بود‪ ،‬درجه برابری مورد ل زوم همگ انی نم ودن ازادیه ای ف ردی‪ ،‬و ح د‬
‫آزادی لزم برای برابری جمع ی اف راد اس ت‪،‬و پاس خ ه ر ب ار هم ان خواه د ب ود‪ :‬ماکس یمم در ش رایط‬
‫‪٧‬‬
‫معین‪.‬‬
‫در حالی که هر دو اصل نمیتوانند بدون قید و شرط و بطور همزمان جامعیت بخشیده شوند‪ ،‬به ناچ ار‬
‫خواستههای منفرد هم برابری و هم آزادی برای جامعیت بخشیده شدن تا حدی در مع رض خط ر ق رار‬
‫میگیرند‪ .‬در مقاطعی از زمان‪ ٨‬برابری لزم است با آزادی در یک فض ای م ذاکره مس تمر بی ن حق وق‬

‫اتین بالیبار‪» ،‬ایده جدید روشنگری« در مجموعه» الهیات سیاسی و آغ از م درنیته« ب ا ویراس تاری‬ ‫‪٤‬‬
‫جولیا‬
‫همانجا‬ ‫‪٥‬‬
‫اتین بالیبار‪ »،‬حقوق بشر و حقوق شهروند« در کتاب‪ ،‬تودهها‪ ،‬طبق ات‪ ،‬ای دهها‪ :‬مط العهای در ب اب‬ ‫‪٦‬‬
‫سیاست و فلسفه قبل و بعد از مارکس‪.‬‬
‫همانجا‬ ‫‪٧‬‬
‫‪ ٨‬همانجا و نیز نگاه کنید به »ایده جدید روشنگری« در مجموعه» الهیات سیاسی و آغاز مدرنیته«‬
‫برابر سازش کند‪ .‬بیانتهایی مبارزه ذاتی که با واژه »بین« مشخص میشود‪ ،‬در عدم امک ان ه ر گ ونه‬
‫نهادینهسازی عملی برای نمایش کامل برابری‪-‬ازادی‪ ،‬ب ه نقط ه اوج میرس د‪ .‬ن ه آزادی و ن ه براب ری‪،‬‬
‫اجماع و توافق با یکدیگر را طلب نمیکنند‪ .‬اما‪ ،‬سیاست عملی همکاری را الزامی میس ازد‪ ،‬در ح الی ک ه‬
‫اجماع فق ط ب ه ط ور موق تی ص ورتبندی کش مکش دوب اره تردی د ذات ی براب ری‪-‬ازادی را ب ه تعوی ق‬
‫میاندازد‪ .‬در نتیجه برابری‪-‬ازادی در شکل بنیانیترین تفسیر اخلقی‪-‬سیاسی خودی ک ام ا و اگ ر و‬
‫تردید بیانتها را مشخص میکند‪ .‬آن شرط خود سیاس ت ب رای ممک ن س اختن و ش دن در ق الب ی ک‬
‫تناقض بیانتها میباشد‪.‬در این معنا‪ ،‬برابری‪-‬ازادی یک »نهاد کبیر«‪ ٩‬است‪ ،‬آن قانون اساس ی وی ژه‬
‫هر قانون اساسی معینی است که بعد از آن میاید‪ .‬بنابراین‪ ،‬آن قب ل از نه ادینه ش دن میای د؛ آن‬
‫ادغام خود را مطالبه میکند‪ ،‬با وجود این واقعیت که آن هرگز به اندازه کافی‪ ،‬یعنی بطور کام ل و ع ام‬
‫نمایندگی نخواهد شد‪ .‬ما به این معضل باز خواهیم گشت‪ ،‬چ را ک ه در رابط ه ب ا پیوس تگی دوم گوی اتر‬
‫خواهد شد‪.‬‬
‫اول باید »بعد ثانوی« برابری‪-‬ازادی توضیح داده شود‪ .‬بالیبار تصریح میکند که منشاء انتاگونیس تی‬
‫براب ری‪-‬ازادی ب رای آنک ه بتوان د س طح قاب ل ت وجهی از ثب ات نه ادی را تض مین کن د‪ ،‬احتی اج ب ه‬
‫میانجیگران دارد‪ .‬این میانجیگران برادری و مالکیت است‪ .‬هر دو مانند خود برابری‪-‬ازادی‪ ،‬به شکل‬
‫متضاد ظاهر میشوند‪ .‬در حالی که مالکیت به لیبرالیس م ‪/‬سوسیالیس م گ ره خ ورده اس ت‪ ،‬ب رادری ب ه‬
‫اس ت ک ه از‬ ‫ناسیونالیسم‪/‬کمونیسم مربوط میشود‪ .‬چارچوب پر اهمیت پدید آمده‪ ،‬رابطه متضاد ‪E-L‬‬
‫یک طرف توسط ب رادری و از س وی دیگ ر توس ط م الکیت آش تی داده میش ود‪ .‬بدینوس یله‪ ،‬واس طه ‪A‬‬
‫همچنین فساد بالقوه ‪ B‬را تصحیح میکند و بالعکس‪) .‬بالیبار بخوبی آ گاه است که ب رادری ب ه راح تی‬
‫با ناسیونالیسم و مالکیت با فردگرایی انتزاعی و تملکگرا فرس وده میش ود‪ (.‬ه ر چه ار نی رو ی ک خ ط‬
‫فاص ل اجتماعی‪-‬سیاس ی را تش کیل میدهن د‪ ،‬ک ه ش کل ی ک دیالکتی ک در ح ال پیش رفت را بخ ود‬
‫میگیرد‪.‬‬
‫برابری‪-‬ازادی فرم منحصربفردی از تعمیم را برجسته میکند‪ .‬ان به عنوان یک گزاره ک امل ن امطمئن‬
‫باقی میماند‪ ،‬زیرا که خواهان تجدید حیات مطالبات خود در شرایط تاریخی‪-‬سیاسی است‪ .‬بالیبار ای ن‬
‫جهانشمولی را هم تاریخی و هم قیاسی میخواند‪ .‬او در بعضی نک ات بنظ ر میرس د ک ه ت ا ح دودی ب ه‬

‫دایان انس‪» ،‬گفتگو با اتین بالیبار«‬ ‫‪٩‬‬


‫اصطلح »استثنا درون ماندگار«‪ ١٠‬بادیو نزدیک میشود‪ ،‬بویژه وقتی که او به براب ری‪-‬ازادی ب ه عن وان‬
‫یک »حقیقت غیرقابل بازگشت« اشاره میکند‪ .‬با این حال‪ ،‬بالیبار از نوافلطونی ب ادیو دقیق ا در بی ان‬
‫یک کلیتی که خودش دللت ضمنی بر » ت أثیرات حقیق ی« دارد‪ ،‬ج دا میگ ردد‪ .‬هم انطور ک ه م ن قبل‬
‫اشاره کردم‪ ،‬برابری‪-‬ازادی واقعا یک ایده نیست‪ ،‬بلکه یک قضیه است ک ه ب اعث پیام دهایی میگ ردد‬
‫که باید بطور مداوم مورد ارزیابی قرار گیرد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬یک گزاره حقیقی که وق تی کش ف ش د )در‬
‫اینجا درواقع میتوان به یک رویداد بزرگ ]یعنی‪ [۱۷۸۹ :‬اشاره کرد(‪ ،‬وقتی ک ه پیام دهای نه ادی آن‬
‫دللت بر تغییر در زمینه مبدأ و اصل انتقال قدرت و شرایط معرفتشناسی همراه با آن میکند‪ ،‬باید‬

‫برادری‬

‫برابری‬ ‫ازادی‬

‫مالکیت‬

‫اتین بالیبار‪ »،‬حقوق بشر و حقوق شهروند«‬ ‫‪١٠‬‬


‫بطور مداوم بازتفسیر شود‪.‬بنابراین‪ ،‬در یک معنا براب ری‪-‬ازادی‪ ،‬حقیق ت نه ایی اس ت‪ ،١١‬در ح الی ک ه‬
‫تأثیرات عملی )حقیقت ت اثیرات ی ا ت أثیرات ای ن حقیق ت( از مط البه حقیق ت‪-‬ارزش منحص ربفرد آن‪،‬‬
‫تغییر ارزشگذاری سیاست عملی ان منتج میگردد‪ .‬در معنایی دیگر‪ ،‬وقتی حقیق ت در ی ک روی داد‬
‫انقلبی کشف میشود‪ ،‬خودش خواستار نهادینهسازی برابری‪-‬ازادی میشود‪ ،‬در حالی که ف رم خ اص‬
‫آن )رویداد( بستگی به ترکیب نیروهای انقلبی دارد‪.١٢‬‬
‫براب ری‪-‬ازادی‪ ،‬ب ا وج ود ع دم تعی ن رادیک ال آن ب ه عن وان ی ک گ زاره جهانش مول‪ ،١٣‬دلل ت ب ر‬
‫پیامدهایی در رابطه با یک سطح مادی دارد‪.‬رویارویی با حقیقت‪-‬ارزش ذاتی برابری‪-‬ازادی بالیب ار ب ه‬
‫عنوان یک امر جمعی‪ ،‬به معنی کشف ضرورت سیاست رادیکال به مثابه یک عمل در حال انجام اس ت‪،‬‬
‫دقیقا همانطور که ژیژک استدلل میکند‪ ،١٤‬بخاطر آنکه براب ری‪-‬ازادی تجس م ی ک »مط البه ب ی قی د و‬
‫شرط برای آزادی و برابری است که هر نظم مثبتی را گسترده میکند«‪.‬پس براب ری‪-‬ازادی هی چ چی ز‬
‫دیگری نیست »بجز مطالبه برای حاکمیت مردم و اس تقلل ب دون اس تثناء و مح رومیت‪ .«١٥‬از ای ن رو‪،‬‬
‫جهانشمولی ذاتی آن منفی است و یک اختلف منظر رادیکال را تشکیل میدهد‪ .‬این ام ر در رابط ه ب ا‬
‫پیوستگی دوم‪ :‬انسان و شهروند آشکار میگردد‪.‬‬

‫) ‪ (2‬انسان – شهروند‬
‫مسأله انسان و شهروند‪ ،‬و بشریت و شهروندی‪ ،‬ادغام کامل هر »انسانی« در یک دایره عموما گس ترده‬
‫شهروندان را طلب میکند‪ .‬این با دو شکل دیگر تعمیم در ردیف ق رار دارن د‪ :‬جهانش مولی گس ترده و‬
‫فشرده‪.‬‬

‫نگاه کنید به »ایده جدید روشنگری« در مجموعه» الهیات سیاسی و آغاز مدرنیته«‬ ‫‪١١‬‬
‫اتین بالیبار‪ »،‬حقوق بشر و حقوق شهروند«‬ ‫‪١٢‬‬
‫‪ ١٣‬بالیبار‪» ،‬ایده جدید روشنگری« در مجموعه» الهیات سیاسی و آغاز مدرنیته«‬
‫اسلوی ژیژک‪» ،‬یک دادخواست چپ برای اروپا‪-‬محوری« تحقیق انتقادی‪۲۴:۴ ،‬‬ ‫‪١٤‬‬
‫اتین بالیبار‪ »،‬آیا فلسفه حقوق مدنی بشر امکانپذیر است؟ تاملتی جدید بر برابری‪-‬ازادی«‪،‬‬ ‫‪١٥‬‬
‫جهانش مولی گس ترده بط ور کم ی تعری ف ش ده اس ت‪ .‬در اینج ا ش هروندی ب ر پ ایه اش کال واگ رای‬
‫شهروندی ملی و فدرالی که تناسب و گسترش آن ب ا جنبهه ای ی ک سیس تم سیاس ی خ اص مرتب ط‬
‫میباشد‪ ،‬واقعی میشود‪ .‬برعکس‪ ،‬جهانشمولی فشرده مربوط به یک کیفیت ذاتی است که بخاطر یک‬
‫بنیان قیاسی اعتبار جهانشمول کسب میکند‪ .‬ان بطور ض منی ی ک توس ل ب ه ذات انس انی هگ ل و‬
‫فویرباخ است‪ .‬این مفهوم تا آنجا که برای انسان‪ ،‬بدون در نظر گرفتن کیفیتها یا منابع خاص و وی ژه‪،‬‬
‫مورد استفاده واق ع میش ود‪ ،‬جهانش مول اس ت‪ .‬آن طل ب میکن د ک ه ش هروندی نبایس تی ب ر پ ایه‬
‫امتیازات رد شود‪ .‬این کیفیت ذاتی »حذف استثنا« به مثابه یک نفی دوگانه است‪ .‬اما‪ ،‬آن از قب ل ب ر‬
‫این پایه منطقی استوار است که محرومیت در اینجا هنوز ضمنی است‪ ،‬مانند مستثنی کردن استثنا ک ه‬
‫هنوز مستثنی کردن است‪ .‬بنابراین تعمیم و جهانشمولیت »از پروسههای ‪...‬استثنا و طرد داخلی جدا‬
‫نشدنی است«‪ .‬این درست مانند مورد براب ری‪-‬ازادی اس ت‪ ،‬ناقص ی »سیاس ت نماین دگی« ب ه ع دم‬
‫امکان سنتز کامل نفی دوگانه به یک مطلق هگلی میرسد‪ ،‬یعنی عمل مانع تحقق بخشیدن ش هروندی‬
‫بدون استثناء میگردد )به عبارتی در نتیجه‪ ،‬در سطح جهانشمولی گس ترده (‪ .‬ب ا ق رض ک ردن گفت ه‬
‫رانسیر‪ ،‬همیش ه ی ک »بخش ی از آنه ایی ک ه هی چ بخش ی ندارن د« وج ود دارد‪ .‬بط ور مش ابه‪ ،‬اگ امبن‬
‫میتوانست عنوان کند‪ :‬یک تضاد بین »مردم«‪ ،‬به مثابه ی ک ب دنه سیاس ی معی ن و تعری ف ش ده‪ ،‬و‬
‫»مردم«‪ ،‬یک توده پراکنده‪ ،‬غیر‪-‬همگانی و مشتق که بالغ بر »مردم« است‪ ،‬وجود دارد‪.‬‬

‫در نتیجه ‪ ،‬مفهوم »ما‪ ،‬مردم« که اغلب در طول مبارزات انقلبی استفاده میشود‪ ،‬با ت وجه ب ه تنظیم ات‬
‫‪ ١٦(volonte‬میاید‪ ،‬انحص ارگر میش ود‪.‬‬ ‫نهادی که بعد از صورتبندی یک اراده عمومی )‪generale‬‬
‫بالیبار خاطرنشان میسازد که نتایج مبارزات سیاسی همیشه تا حدودی مابین جوامع اساس ا لیتجزای ی‬
‫که یاداور دولتهای انحصارگر‪ ،‬فردگرا )شبه( جنگی و مطلقه است‪ ،‬و تقویت همگن ی و تج انس میباش د‪.‬‬
‫در نتیجه‪ ،‬جامعه شهروندان انطوری که پا میگیرد ضرورتا ناقص اس ت‪ .‬آن بی ن دو اف راط ک ه ب ه ناچ ار‬
‫مرزهای استثناء و محرومسازی میافرینند‪ ،‬در چرخش است‪.‬‬

‫بنابراین‪ ،‬معادله منشور »حقوق بشر و شهروند«‪ ،‬جایی که شک ذاتی ناشی از عدم امکان اینک ه بت وان‬
‫بطور عملی برابری‪-‬ازادی را در یک سطح عمومی اجرا نمود بیشتر منشاء گزارشی غمانگیز میگردد که‬
‫بطور منفی دللت بر دیالکتیک بیانتها دارد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬گفته بالیبار که »]‪ [...‬نظم سیاسی ذاتا ش کننده‬
‫و یا مخاطرهانگیز است«‪ ،‬چندان تعجباور نیست‪ ،‬بلکه تقریبا یک نتیجهگیری منطقی است ک ه میت وان‬

‫اتین بالیبار‪ ،‬برابری‪-‬ازادی‬ ‫‪١٦‬‬


‫از ع وارض س اختاری خ ود زی ر بن ای براب ری‪-‬ازادی اس تنتاج نم ود‪ .‬پ س‪ ،‬م اتریس توپ وگرافی و‬
‫مکاننگاری سیاست‪ ،‬به یک دولت با استثنائات دائم ‪ ،‬که حالتی بی ن ی ک ره ایی و »چ الش واقع ی«‬
‫دارد‪ ،‬ختم میشود‪.‬‬

‫این چالش آنگونه که در پیوستگی دوم بی ان میش ود‪ ،‬اش اره ب ه جنب ه حی اتی دیگ ری دارد‪ ،‬یعن ی‪،‬‬
‫»خود فرایند >بنیان< بطور ذاتی و تقلیلناپذیری متناقض و پارادوکسال است«‪ .‬در اینجا بطور ضمنی‬
‫گونهای از بینش اشمیتی وجود دارد‪ .‬بالیبار با این واقعیت مواجه است که استثناء از قانون‪ ،‬خود شرط‬
‫امکانپذیر شدن آن است‪ .‬او توضیح میدهد که در سیاس ت همیش ه ی ک عبع د منف ی ی ا ی ک »ع دم‬
‫امکان ضروری« بط ور ض منی وج ود دارد‪ .‬ای ن از نظ ر ق الب و ش کل‪ ،‬آن چی زی اس ت ک ه او »مف اهیم‬
‫محدود« مینامد‪،‬که به عبارت دیگر‪» ،‬ح ق مق اومت« ی ا »ح ق قی ام« اس ت‪ .‬از جه تی‪ ،‬اینه ا »در خ ود‬
‫دولت‪ ،‬لحظه برانداختگی آن را ثبت میکنن د«‪ .‬بن ابراین‪ ،‬دموکراس ی ب ر بنیانه ای مش روط اس توار‬
‫است‪ ،‬و آن ضرورتا اینگونه عمل میکند‪ .‬از این رو‪ ،‬بالیبار بطور ضمنی در بیان این موض وع ک ه درجه‬
‫خاصی از خشونت وجود دارد که همیشه »نیروی قانون« را به ارث میبرد‪ ،‬به دریدا نزدیک میشود‪.‬‬

‫اما‪ ،‬این خشونت از طریق سکانسهای سیاسی که مبتنی بر برابری‪-‬ازادی است‪ ،‬کاهش خواهد ی افت‪.‬‬
‫به عبارت دیگر‪ ،‬فرایندی از مذاکره مداوم بین اشکال برپا شده و سازنده و موسس قدرت وج ود دارد؛‬
‫بین مطالبه برای یک نهادینهسازی حق وق جهانش مول و الح اق و ترکی ب واقع ی آن در ی ک چ ارچوب‬
‫قانونی‪ .‬مطالبه محدود نمودن این خشونت برابری‪-‬ازادی را ذاتی و ماندگار میکن د‪ ،‬دقیق ا ب ه هم ان‬
‫گونه که قضیه خواهان یک ممارست ثابت و همبافت برای قرار دادن پایههای نهادی خود حوزه سیاسی‬
‫میباشد‪ .‬بنابراین قدرت تشکیلشده و انتخاب کننده تا ح دودی عملک رد و نق ش ی ک واس طه را در‬
‫میان انسان‪-‬شهروند دارد‪.‬‬

‫بالیبار اشاره به غیر قابل اجتناب بودن »سیرت ناتمام« دموکراسی دارد‪ .‬ام ا‪ ،‬بای د در نظ ر داش ت ک ه‬
‫این به معنای آن نیست که از شکاف رادیکال بین دو بعد جهانش مول‪ ،‬بی ن ح اکمیت مردم ی و ی ک‬
‫نظم قانونی نهادینه شده‪ ،‬باید عواقب عملی را نتیجه گرفت‪ .‬بالیبار‪ ،‬با وج ود آ گ اهیاش از واقعی ات‬
‫سیاست عملی و زور معاصر‪ ،‬هنوز معتقد به ظرفیت فرد ب رای مش ارکت در ق الب ق درت مش روط اس ت‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬آنچه که او بطور کلی خواهان ان است به دو اص ل خت م میش ود‪ (1) :‬ی ک تأم ل و غ ور دائم‬
‫پیرامون واقعیات سیاسی به معنای روشنگری‪-‬در‪-‬راه‪ ،‬که بر پایه توسل دوباره به انتقاد ) از خ ود(‪ ،‬و‬
‫عقل عملی میباشد و )‪ (2‬یک دغدغه ثابت و مداوم برای باز قرار دادن منشاء و مبدأ )‪ (arkhe‬سیاست‬
‫بر پایه یک عمل ناسالرگرایانه و انارشی که در جهانشمولی فشرده اعطا میشود )از این جنبه‪ ،‬افکار او‬
‫نقاط مشترک خاصی با میگوئل ابنسور و ژاک رانسیر دارد (‪ .‬تجدید ارزش دائمی برابری‪-‬ازادی ک ه در‬
‫خود بعد مذاکرهای رادیکال حمل میکند و از این رو پیش از هر چیز به معنای آنچه ک ه نی ومن »ی ک‬
‫مطالبه افراطی اخلقی بی قید و شرط و ضروری« مینامد‪ ،‬است‪ .١٧‬بالیبار خواستار تمری ن نظ ری اس ت‪،‬‬
‫در حالی که تمرکز مقدم وی بر اجرای عملی امر ان تزاعی و پتانس یل ان تزاع ب رای ایج اد تغیی ر عمل ی‬
‫میباشد‪ .‬نهایتا‪ ،‬برابری‪-‬ازادی از طریق تعهد عملی مادی میشود‪ ،‬وجودش یک عمل آ گاهانه از ظهور‬
‫نفس است‪ .‬قبل از هر چیز‪ ،‬این خود عمل صورتبندی مطالبه شده اس ت ک ه حی اتی اس ت‪ ،‬هم راه ب ا‬
‫تجربه یک ما جمعی و همگانی‪ ،‬که شکلگیریاش ب ه عن وان ی ک پیشش رط نه ایی ب رای ه ر پ روژه‬
‫سیاسی که ارزش نام برابری‪-‬ازادی را داشته باشد‪ ،‬عمل میکند‪.‬‬

‫در این معنا‪» ،‬واژه مرکب« بالیبار ‪ ،‬ما را دعوت به »سیاست بر علیه سیاست« مینماید‪-‬ی ک سیاس تی‬
‫که بر علیه سیاست ایستا و راکد است‪ ،‬که آ گاه از خطر ذاتی موضعهای اس تثنایی اس ت‪ ،‬و ه م ض رورت‬
‫نهادینه کردن و هم ناتمامی ضمنی آن را در خاطر میسپرد‪.‬‬

‫‪Anna-Verena Nosthoff,‬‬ ‫‪Critical Legal Thinking, law & the political,‬‬


‫‪september 2014‬‬

‫‪ ١٧‬ساول نیومن‪» ،‬جایگاه قدرت در گفتمان سیاسی«‪ ،‬نشریه بینالمللی علوم سیاسی‪۲۵:۲ ،‬‬

Das könnte Ihnen auch gefallen